روزی که باید شهر پر از صدا و لبخند میشد

1377 / 10 / 3
روزی که باید شهر پر از صدا و لبخند می‌شد،
اما حالا پر از سکوتِ سنگینه.

امروز تولد صابره…
تولدی که صاحبش بین ما نیست،
اما اسمش هنوز روی لبِ همه می‌چرخه،
و جاش، توی دلِ خیلی‌ها خالیه.

یک ماه گذشته،
اما برای هیچ‌کدوم از ما
نبودنش عادی نشده.
صابر فقط یه اسم نبود،
یه آدم نبود که بره و تموم بشه…
یه تیکه از دلِ مردم بود
که با رفتنش
چیزی توی همه‌مون شکست.

امروز همه می‌دونیم
که شمع روشن کردن بدون تو
فقط داغ دلتنگی رو تازه‌تر می‌کنه.
همه‌مون یه جا
حرف‌هایی داریم که بهت نزدیم،
خنده‌هایی که نشنیدی،
و «تولدت مبارک»‌هایی
که توی گلو مونده.

صابر…
مردم هنوز سراغتو می‌گیرن،
هنوز با شنیدن اسمت مکث می‌کنن،
هنوز وقتی تقویم می‌رسه به 3 / 10
دل‌هاشون سنگین‌تر می‌زنه.

تو رفتی،
اما جات بین ما پر نشد.
امروز، روز تولدته،
و همه‌ی ما
با یه بغض مشترک می‌گیم:
کاش بودی…

تولدت مبارک صابر،
یادت بین مردم زنده‌ست،
حتی اگر خودت
مدتیه از بین ما رفتی 🖤
دیدگاه ها (۱)

مسکن قلبم 💙🫡. @aisa6620

تولدت مبارک پسر صحرا🖤🕊️

تولدت مبارک اسطوره رئال 🤍🫶🏻HBD EMBAPPE🥳

☆☆#سناریو_تک_پارتیموضوع:اگه تولدت باشه چجوری غافل گیرت می کن...

انسانیت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط