آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفـــــا حالا که من افـــتادهام از پا چــرا
نوشــدارویی و بعد از مرگ سـهراب آمدی
سنگدل، این زودتر میخواستی حالا چرا
عـمر ما را مهلت امـروز و فردای تو نیست
من که یک امــــروز مـــهمان توام، فردا چرا
نازنینــــــا ما به ناز تو جــــــــوانی دادهایم
وه که با این عـــمرهای کوته بیاعــــــتبار
اینهمه غافلشدن از چون منی شیدا چرا ...
بیوفـــــا حالا که من افـــتادهام از پا چــرا
نوشــدارویی و بعد از مرگ سـهراب آمدی
سنگدل، این زودتر میخواستی حالا چرا
عـمر ما را مهلت امـروز و فردای تو نیست
من که یک امــــروز مـــهمان توام، فردا چرا
نازنینــــــا ما به ناز تو جــــــــوانی دادهایم
وه که با این عـــمرهای کوته بیاعــــــتبار
اینهمه غافلشدن از چون منی شیدا چرا ...
۵.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.