کفش کودکی را دریا بردکودک روی ساحل نوشتدریای دزد

کفش کودکی را دریا برد...کودک روی ساحل نوشت:دریای دزد...
آن طرف تر مردی که صید خوبی داشت روی ماسه ها نوشت:دریای سخاوتمند...
جوانی غرق شد مادرش نوشت:دریای قاتل...
پیرمردی مروارید صید کرد نوشت:دریای بخشنده...
موجی نوشته ها را شست...دریا آرام گفت:به قضاوت دیگران اعتنا نکن اگر می خواهی دریا باشی...


دیدگاه ها (۱)

پنج نفر هستند که هیچ وقت فراموششون نمیکنی؛نفر اول کسیه که قس...

گاهی آدم،خودش رو گم و گورمی‌کنه،فقط به این امیدکه یه نفرِ «ب...

اگر از جایی که هستی، راضی نیستیجاتو عوض کن ، تو درخت نیستی !...

وقتی درد دل می‌کند؛ گوش باش، نگاه باشاگر از عهده اش برمی‌آیی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط