✍🏻 بچه که بودم از بس مغرور بودم هروقت
✍🏻 بچه که بودم از بس مغرور بودم هروقت
مامانم میرفت جایی و منو با خودش نمیبرد
مثل بقیه بچه ها پشتش گریه و التماس نمیکردم
ولی به محض اینکه میرفت میترکیدم از گریه...
بزرگ که شدم رفتنای زیادی دیدم
چیزای زیادی از دست دادم . . .
شبای زیادی تو تنهایی اشک ریختم
و حرص خوردم که چرا پا رو غرورم نگذاشتم
با این وجود هنوز همونم . . .
همون آدم مغروری که هرگز برا داشتن
و نگه داشتن به کسی التماس نمیکنم
فقط هر شب بی صدا میشکنم . . .
مامانم میرفت جایی و منو با خودش نمیبرد
مثل بقیه بچه ها پشتش گریه و التماس نمیکردم
ولی به محض اینکه میرفت میترکیدم از گریه...
بزرگ که شدم رفتنای زیادی دیدم
چیزای زیادی از دست دادم . . .
شبای زیادی تو تنهایی اشک ریختم
و حرص خوردم که چرا پا رو غرورم نگذاشتم
با این وجود هنوز همونم . . .
همون آدم مغروری که هرگز برا داشتن
و نگه داشتن به کسی التماس نمیکنم
فقط هر شب بی صدا میشکنم . . .
۹.۷k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.