عاشقانه های شبنم

بسکه تنها ماندم اندر کوچه باغ زندگی
جزخیال روی تو حسرت نخوردم ای عزیز
گرچه پیر گردیدم و پاییز عمرم شد شتا
آرزوی دیدنت را تا نمردم ای عزیز
گر ندیدم روزهای خوب دنیای تو را
باشد اما یاد تو داده امیدم ای عزیز
میروم تا آیی و با زمزمه یادم کنی
بینی ازهجرت چنان سروی خمیدم ای عزیز
کاش خندی و نبینم اشک حسرت های غم
یادم آرد چهره ات یاس سفیدم ای عزیز
رو که خوشحالم نمودی و ندارم انتظار
تاشب دیگر به این عشق و امیدم ای عزیز
لیک اگر آیی مرا یک خاطره مهمان نما
جزتو محبوبی به دل هرگز ندیدم ای عزیز
ترسم از دنیا و مرگ روزگارانم نبود
از غم ترس فراموشی رمیدم ای عزیز
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

پندانه وعاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط