خدای گم شده
بنام خیابان ها ، یک سمت دیوار است ، یک سمتم دری بسته
بنام خالق غوغا ، بنام خالق پرواز ،با بال و پری بسته
بنام روز محشر ، بهتر که خود محشر کنم بر پا
که بی آنهم تقدیر پایم را به روز محشری بسته
بنام گلها ، بنام خالق گلها ، باغبان گویی
با دست خود بر بستر گل ها خری بسته
بنام خنده بر غم اگر راهی وگر نه در خود غرق خواهم کرد
وقتی که این کشتی به جانم لنگری بسته
بنام خدای گم شده ، پر می کشم مثل پر طاووس
مرا پیدا می کنی در لای دفتری بسته
بنام خالق غوغا ، بنام خالق پرواز ،با بال و پری بسته
بنام روز محشر ، بهتر که خود محشر کنم بر پا
که بی آنهم تقدیر پایم را به روز محشری بسته
بنام گلها ، بنام خالق گلها ، باغبان گویی
با دست خود بر بستر گل ها خری بسته
بنام خنده بر غم اگر راهی وگر نه در خود غرق خواهم کرد
وقتی که این کشتی به جانم لنگری بسته
بنام خدای گم شده ، پر می کشم مثل پر طاووس
مرا پیدا می کنی در لای دفتری بسته
۶.۱k
۰۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.