چشمان همچو کهکشانش را به منظره ی بیرون ماشین دوختموهای

چشمان همچو کهکشانش را به منظره ی بیرون ماشین دوخت...موهایش را در باد آزاد میگذاشت و عطر شیرین همیشگی اش را زده بود ، که بوی فندق و انبه میداد!
دماغش در آن هوای گرم قرمز شده بود...ولی نور آفتابی که در چشمان قهوه ای اش افتاده بود حکم اولین جرعه ی قهوه ی صبح رو میداد....اون دختر کسی بود که همه چیز را تغییر داد...
لایک فالو یادتون نره








@piano.otako
دیدگاه ها (۰)

ارن قشنگم 😭🥲🗿لایک فالو یادتون نره 🌈 ✨🔪

گتو ✨🥲😭♥️لایک فالو یادتون نره ✨🌈

حققققققققققققققق ,😂😂😂😂😂😂😂💔💔💔💔😂😂😂😂😂لایک فالو یادتون نره

خیلی خوبه این بازیییی من داشتمش😂😂لایک فالو یادتون نره

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط