عاا

عاا..
گفتنیارو گفت دیگه .. ولی ،
اینکه میدونی صداتو میشنوه ولی نمیتونه جواب بده و تو بازم باهاش حرف میزنی ، یه درد فجیح و بگاییه شدیدیه..
من دلم واسش تنگ شده ولی خب ، خیلی وقته نه خوابی ازش دیدم ، فقد دارم چهره شو توی عکسایی ک ازش دارم نگا میکنم و اشک میریزم ، کار هرشبم شده ، اونم به امید اینکه یه بار بیاد تو خوابم ، من میدونم بلخره قراره برم پیشش ، اون روزم نزدیکه چون دل تنگی وقتی به ادم فشار بیاره ، اون ادم میتونه دست به هرکاری بزنه حتی خودکشی ، و متاسفانه منم به همین دلتنگی دچار شدم ، زیاد نوشتم شاید بتونم درد دلمو خالی کنم چون کسی نیس بگمش ، الانم یکی اومده جای مامانمو منم هر روز هی بیشتر دل تنگ مامانم میشم و بیشتر دلم میخواد الان تو بغلش باشم.. هف..
الان نزدیک ۳ سال یا بیشتره ک نیست ، منم هی هروز دارم بگاییای جدیدو تجربه میکنم ، این موضوع واسم سخته..
دیگه بسه