دل سپردم که دگر دل نبرم,غم بردم
دل سپردم که دگر دل نبرم,غم بردم
این تن خسته ی خود را به جنون آزوردم
هی به پا خواستم که بمانم چون کوه ..
بعد هر بار که پیش تو زمین می خوردم ..
اینقدر باخته ام بازی هر روزم, را
من فقط در عدد با خته هایم, بردم
مثل باران که نمی خواست ببارد, بارید
من نمی خواستم از عشق بمیرم ..مُردم
این تن خسته ی خود را به جنون آزوردم
هی به پا خواستم که بمانم چون کوه ..
بعد هر بار که پیش تو زمین می خوردم ..
اینقدر باخته ام بازی هر روزم, را
من فقط در عدد با خته هایم, بردم
مثل باران که نمی خواست ببارد, بارید
من نمی خواستم از عشق بمیرم ..مُردم
۹.۴k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.