عاشقانه های شبنم

نه در قلبـم قُـوا ماند و ، نه دیگر اشـک چشمـانی
الهـی لحظـه ای  هـم تو ، دچـار حـال من گـــردی
که شایـد لـرزد آن قلبت ، به ســویم رو بگــردانی
ببــینی کـه چه دردی  را ، تحمـل کردم از عشـقت
که دیگـــر قلـب زارم  را ، در آن آتـــش نســوزانی
هماننـدی نداشـت اینـکه ، تو مهمـــان دلـــم بودی
همــانندت  نمی آیــد ،  دگــر بــر دل به مهمــــانی
تفضـل کــن در  ایــن  پایان  نگاهــی با تبـسـم کن
که زین پس دارم از فرقت دو چشم خیس بارانی
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط