نامه ای برای دختر کوچولو ...
دوستیمون تموم شد ولی...
زمانی که باهات اشنا شدم زمانی که با اون قد کوتاه کیوت بودنت بازه بودنت تو بغل جا میشدی رو یادم نمیره:)🎀
روزایی که میزدم پس کلت یا با ذوق میومدم مدرسه فقط بخاطر اینکه تو رو ملاقات کنم کیوت ترین و بامزه ترین دختری که تاحالا دیدم...
زمانی که برای اولین بار اومدم مدرسه و اولین بار بود با تو تو یک مدرسه بودم خیلی خوشحال بودم دیگه خودتم میدونی من از روز اول مدرسه میترسم فوبیا دارم و کلن بدترین روزمه زمانی که با سرویس اومدم جلو در مدرسه نفس عمیق کشیدم و با ترس اومدم داخل احساس بدی داشتم میترسیدم هنوزم میترسم ولی وقتی که تو با قدی که داشتی اسممو صدا زدی گفتی همیلا ترسم کم شدو مدرسه برای روز اول مدرسه برام رنگی شد....
با دیدن تو زندگیم زیبا تر شد حقیقتش
روزی که دیدمت با خودم گفتم وا چرا انقد لاقر قیافشم شبیه بچه خرخونا هست و اون زمانی که باهات اشنا شدم اول تابستون کلاس تکواندو بود فکر کنم لباس سبز تنت بود یک شلوار سیاه خیلی کیوت بودی فکر نمیکردم با دیدن تو انقد دنیا تغییر کنه وقتی اومدی مشخص بود احساس تنهایی میکردی حسی که من داشتم و اومدم پیشتو حرف زدم باهات و .. تا چشم بهم زدم شدی شخص مهم زندگیم و دوست صمیمی من از اون روز ببد چون سلیقه هامون هم شبیه هم بود کلی باهم حرف میزدیم هر شب هر شب و روز باهم حرف میزدیم و من از اینکه باهات حرف میزدم خیلی خوشحال بودم سال بعد که شد 2023 من شدم کلاس هفتم و تو شدی شیشم هفتم جای قشنگی نبود سال خوبی نبود ولی وقتی میومدم خونه تو میگفتی هوی همیلا خره زرافه بهم زنگ میزدی قابل تحمل میشد
کلارا تو هنوزم شخص مهم زندگی منی هکم خواهر منو داری از اینکه باهات اشنا شدم از اینکه باهم حرف زدیم اینکه دوستم شدی دوست صمیمی من شدی هیچ وقت پشیمون نیستم تو با شوخیای مسخره ای که میکردی منو بدجوری عصبی میکردی ولی انقد که گوگولی موگولی بودی میبخشیدمت چون دوست نداشتم یک لحظه باهات قهر یا لج باشم...
ولی خوب دوستیمون انگاری پایان یافته ولی...
نمیخوام
ولی تو میخوای اشکالی نداره مورچه خانوم تو هنوزم بچه منی تو هنوزم همونی که بخاطر شوخیاش بخاطرش گریه میکردم از اینکه باهات اشنا شدم بینهایت خوشحالمممممممممممم✨
@claxr
دوست دارم 🫂
نارین 🫠
(امیدوارم منو ببخشی)
ولی نبخشیدی هم اشکالی نداره 🍰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.