♪♪♫♫♪
♪♪♫♫♪
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام♫
هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام♫
دلم امشب از خدا جز تو هیچ چی نمیخواد♫
کاش یکی ما دوتا رو باهم آشتی میداد♫
شبِ عیدی آسمون وقتی که میباره♫
بیشتر از شبای پیش عطرِ قرآن داره♫
ببین امشب، قلبم مثله آینه روشنه♫
آینه ی زلال من دیدن عید منه♫
سال نو یعنی تو وقتی از در توو میای♫
نذر کردم، امشب سفره چیدم که بیای♫
شبِ عیدی آسمون وقتی که میباره♫
بیشتر از شبای پیش عطرِ قرآن داره♫
ببین امشب قلبم مثله آینه روشنه♫
آینه ی زلال من دیدن عیدِ منه♫
شادی از تقویمم بی تو رفت و بر نگشت♫
انتظارت منو کشت توی سالی که گذشت♫
♪♪♫♫♪♪
#محسن_چاووشی
سلام
هیشکی نیس اینجا که دعوام کنه، واسه همین نمیترسم دیگه بگم سلام. نشستم بغل حوض، خلوت، آروم، انگار یکی اومده صدای دنیا رو قطع کرده رفته. تو بگو یه بند انگشت از من به این آسایشگاه وصله، نیست.
نشستم فکر میکنم به دلتنگی. چطور میشه که حواست نیست و غم عین برف درکه ریزریز میباره تو راه نفست و جاده بند میاد و پلیس راه میگه راه سرخوشی بستهاس، باس برگردی؟ چرا هیشکی حواسش نیست نذاره اون یکی اونقدر عادت کنه به نبودنش که دیگه هیچوقت نتونه بخنده از ته دل؟ چیه این آشنایی آخه. ایراد داره دنیا، یه چیزیش یه تیکهایش خرابه، حالا تو بگو نیست، ولی هست.
هیشکی نیس اینجا، خلوت، سوت و کور. اما آروم. عین یه مارمولک زشت گنده شدم که یه بچه تخس انداخته تو شیشه دربسته و ولش کرده تو صحرا. هی نگاه میکنم و میدونم کارم با این همه منظره خیلی وقته تموم شده. عین خونهی بی پنجره شدم، بیخبر از دنیا و خوب و بدش.
یه مهتابی خراب هست تو راهروی آسایشگاه. داره پرپر میکنه و جون میده، ولی هیشکی کاری نداره بهش. رفتم بهش گفتم مهتابی، دل بکن دیگه، خاموش شو. گفت میترسم خاموش بشم، یکی تو راهرو زمین بخوره. گفتم بذار بیفتن، نمیبینی کوری هیشکی غصهخور تو نیس؟ گفت اونا گرفتارن، یادشون میره، من که یادمه. حسودیم شد به مهتابی، خوبه که آدم یادش باشه.
من اما یادم رفته. موندم اینجا، بی حرف، بی گله و گلایه، بی خنده و بی گریه، حتا دیگه اسممو یادم نمیاد از بس هیشکی صدامون نمیکنه، یه جوری که آدم دلش جانم گفتن بخواد.
اونور که تویی، میگن همیشه نزدیک عیده. تو بخند. که اصلا اگه تو بخندی، همیشه عیده. عید خوبه، آدمها تو عید یادشونه به هم لبخند بزنن. چیه این تاریک طولانی که اسمشو گذاشتیم شب؟ روز خوبه، تو بخند که روز باشه همیشه.
حرف تو حرف اومد، بذا از اول برات بنویسم.
سلام،دوستت دارم، بدون این که دیگه یادم بیاد دوستم نداری. اگه تونستی یه کم گرم بخند، سردمونه من و دنیا.
خدافس.
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام♫
هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام♫
دلم امشب از خدا جز تو هیچ چی نمیخواد♫
کاش یکی ما دوتا رو باهم آشتی میداد♫
شبِ عیدی آسمون وقتی که میباره♫
بیشتر از شبای پیش عطرِ قرآن داره♫
ببین امشب، قلبم مثله آینه روشنه♫
آینه ی زلال من دیدن عید منه♫
سال نو یعنی تو وقتی از در توو میای♫
نذر کردم، امشب سفره چیدم که بیای♫
شبِ عیدی آسمون وقتی که میباره♫
بیشتر از شبای پیش عطرِ قرآن داره♫
ببین امشب قلبم مثله آینه روشنه♫
آینه ی زلال من دیدن عیدِ منه♫
شادی از تقویمم بی تو رفت و بر نگشت♫
انتظارت منو کشت توی سالی که گذشت♫
♪♪♫♫♪♪
#محسن_چاووشی
سلام
هیشکی نیس اینجا که دعوام کنه، واسه همین نمیترسم دیگه بگم سلام. نشستم بغل حوض، خلوت، آروم، انگار یکی اومده صدای دنیا رو قطع کرده رفته. تو بگو یه بند انگشت از من به این آسایشگاه وصله، نیست.
نشستم فکر میکنم به دلتنگی. چطور میشه که حواست نیست و غم عین برف درکه ریزریز میباره تو راه نفست و جاده بند میاد و پلیس راه میگه راه سرخوشی بستهاس، باس برگردی؟ چرا هیشکی حواسش نیست نذاره اون یکی اونقدر عادت کنه به نبودنش که دیگه هیچوقت نتونه بخنده از ته دل؟ چیه این آشنایی آخه. ایراد داره دنیا، یه چیزیش یه تیکهایش خرابه، حالا تو بگو نیست، ولی هست.
هیشکی نیس اینجا، خلوت، سوت و کور. اما آروم. عین یه مارمولک زشت گنده شدم که یه بچه تخس انداخته تو شیشه دربسته و ولش کرده تو صحرا. هی نگاه میکنم و میدونم کارم با این همه منظره خیلی وقته تموم شده. عین خونهی بی پنجره شدم، بیخبر از دنیا و خوب و بدش.
یه مهتابی خراب هست تو راهروی آسایشگاه. داره پرپر میکنه و جون میده، ولی هیشکی کاری نداره بهش. رفتم بهش گفتم مهتابی، دل بکن دیگه، خاموش شو. گفت میترسم خاموش بشم، یکی تو راهرو زمین بخوره. گفتم بذار بیفتن، نمیبینی کوری هیشکی غصهخور تو نیس؟ گفت اونا گرفتارن، یادشون میره، من که یادمه. حسودیم شد به مهتابی، خوبه که آدم یادش باشه.
من اما یادم رفته. موندم اینجا، بی حرف، بی گله و گلایه، بی خنده و بی گریه، حتا دیگه اسممو یادم نمیاد از بس هیشکی صدامون نمیکنه، یه جوری که آدم دلش جانم گفتن بخواد.
اونور که تویی، میگن همیشه نزدیک عیده. تو بخند. که اصلا اگه تو بخندی، همیشه عیده. عید خوبه، آدمها تو عید یادشونه به هم لبخند بزنن. چیه این تاریک طولانی که اسمشو گذاشتیم شب؟ روز خوبه، تو بخند که روز باشه همیشه.
حرف تو حرف اومد، بذا از اول برات بنویسم.
سلام،دوستت دارم، بدون این که دیگه یادم بیاد دوستم نداری. اگه تونستی یه کم گرم بخند، سردمونه من و دنیا.
خدافس.
۳۷.۱k
۲۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.