سارام ...
نام تو جانا،چو جان شد مرهم زخم دلم
قلب تو آیینه وار، مرآت گرم محفلم
گرچه محتاج همین عشق و همین حُبّی بُدم
بی گمان شد محرم وحلاّل درد ومشکلم
گر به اوج روح رسانم بر در معراج حق
همچو مجنونت شوم جانا آشوبست دلم
چشم تو در نزد من چشم هویدای دلست
ناز چشمت می خرم در لاله زار معبدم
آنکه گوید راحت دل میدهد مستانه وار
بوی نابت می نوازد دم به دم در مجمرم
باورت گردد کنون ای ساحر روح و روان
این دل دیوانه را کردی سرای محملم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
قلب تو آیینه وار، مرآت گرم محفلم
گرچه محتاج همین عشق و همین حُبّی بُدم
بی گمان شد محرم وحلاّل درد ومشکلم
گر به اوج روح رسانم بر در معراج حق
همچو مجنونت شوم جانا آشوبست دلم
چشم تو در نزد من چشم هویدای دلست
ناز چشمت می خرم در لاله زار معبدم
آنکه گوید راحت دل میدهد مستانه وار
بوی نابت می نوازد دم به دم در مجمرم
باورت گردد کنون ای ساحر روح و روان
این دل دیوانه را کردی سرای محملم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
- ۲.۶k
- ۰۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط