اصکی ممنوع🚫
#اصکی_ممنوع🚫
درد تورو به چه روزی انداخت؟
از خود بگویم!؟ مگر چیزی میتوان گفت؟
از احساساتی که اکنده از غم و ناراحتی و خشم و نفرت و امید است!؟
یا از دستانی که توی جوانی شروع به لرزش کرده؟
یا شاید هم اعصابی که دیگر کشش آدم ها و زندگی کردن را ندارد؟
نمیدانم چگونه به اینجا رسیدم اما... دروغ میگن بزرگ میشی یادت میره... هرچی گذشت خاطرات تلخ بیشتر هجوم اوردن... حس نفرت از هر چیز شتر جان گرفت.. حال دیگر نه دوستی برایم مانده نه اشنایی... فکر کنم تاوان بزرگ شدن تنهاییست
درد تورو به چه روزی انداخت؟
از خود بگویم!؟ مگر چیزی میتوان گفت؟
از احساساتی که اکنده از غم و ناراحتی و خشم و نفرت و امید است!؟
یا از دستانی که توی جوانی شروع به لرزش کرده؟
یا شاید هم اعصابی که دیگر کشش آدم ها و زندگی کردن را ندارد؟
نمیدانم چگونه به اینجا رسیدم اما... دروغ میگن بزرگ میشی یادت میره... هرچی گذشت خاطرات تلخ بیشتر هجوم اوردن... حس نفرت از هر چیز شتر جان گرفت.. حال دیگر نه دوستی برایم مانده نه اشنایی... فکر کنم تاوان بزرگ شدن تنهاییست
۱.۸k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.