آرامش من در هیاهوی جهان

آرامشِ من در هیاهوی جهان
او پسرِ آرامِ دلِ من است؛ کسی که نگاهش امنیتِ دنیاست و هر بار که چشمانش به من می‌افتد، گویی خورشیدِ جهان برای لحظه‌ای در قلبم طلوع می‌کند. در عمق نگاهش، دریایی از احساس و درکِ عمیق موج می‌زند که مرا به ساحلِ آرامش می‌رساند.

صداقتش باوفا مثل صبحی که همیشه برمی‌گرده است؛ یک عهدِ نانوشته که هرگز شکسته نمی‌شود. دستانش، هرچند قوی و محکم، اما مهربان‌تر از بارون بهاری بر شانه‌ام می‌نشیند. او همان مردی است که با شخصیت، اعتماد به نفس، و احترام قدم برمی‌دارد، اما پشت این متانت، قلبی دلسوز و همراه پنهان است که هر دردی را التیام می‌بخشد.

لبخندش یک طلوع تازه‌ست؛ گاهی پر از شیطنت و شوخی‌های نجیبانه، گاهی عمیق و متفکرانه. او باهوش، خلاق و پرانرژی است؛ همیشه مرا به سوی بهتر شدن سوق می‌دهد، اما در عین حال، صبورتر از زمستون است و می‌داند چه زمانی باید سکوت کند و چه زمانی حرف بزند.

حرف‌هایش آرامشِ جان است، مانند قهوه‌ای که نه تلخِ محض است و نه شیرینِ افراطی؛ گرم و دل‌نشین است. او کسی است که وقتی هست، دنیا قشنگ‌تر می‌شود، زیرا حضورش مثل یک شعرِ کامل است؛ تناسبی بی‌نقص از قدرت و لطافت. او نهایتِ عشقی است که قلبم انتظارش را می‌کشید

عاشقتم...❤️😅


از ایشون @notaly اصکی رفتم
دیدگاه ها (۱۱)

فعلا خودشو لو نداده...

شاهکار...❤️‍🩹🛐

آقا نداره دیگه ولش کن😅🥱💔تیر خورده ام همچون پرنده ای در صحرا ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

#داستان_شبمردی میگفت: خانمم همیشه میگفت دوستت دارم. من هم گذ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط