بابی انت و امی یا حسین علیه السلام
ای سایهات فتاده به روی سرم حسین
معنای واقعی اصول الکرم حسین
یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند
تسکین دردهای دل مضطرم حسین
*
یادم نمیرود که همه عزتم تویی
من پای سفرۀ تو شدم محترم حسین
لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
*
من سالهاست در به در روضه توام
داغ تو را به جان و دلم میخرم حسین
در کوچههای سینه زنی سالیان سال
در حسرت هوای حرم میپرم حسین
*
کابوس من شده غم دوری کربلا
در خواب هم ذکر لب من حرم حسین
تا گفتم اسم کرب و بلا را دلم گرفت
مانند خواهری که صدا زد دلم حسین
*
اینجا کجاست؟ خواهرت افتاد از نفس
رحمی نما به سینۀ شعله ورم حسین
.............................
اینجا عجیب بوی فراق تو میرسد
یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین
جمال حق ز سر تا پاست عباس
به یکتایی قسم یکتاست عباس
اگر چه زاده ام البنین است
ولیکن مادرش زهرا است عباس
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر بیان شد، ز لب شمشیرم
بگفتا به مشکش که من لاجرم
به دندان گرفته تورا می برم
دو دست من ثمرم بود و پیش پای تو افتاد
خجل ز هدیه ی ناقابلم به پیش تو هستم
ديد در خون تا شه دين پيكر عباس را
زد به سر ، بنهاد بر زانو سر عباس را
دیــــــده بگشا که طبیبت سر بالین آمد
دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
دیده بر هم منه ای سَروِ بخون غلطیده
تــــــــا نگویند حسین داغ برادر دیده
معنای واقعی اصول الکرم حسین
یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند
تسکین دردهای دل مضطرم حسین
*
یادم نمیرود که همه عزتم تویی
من پای سفرۀ تو شدم محترم حسین
لطفی که کردهای تو به من مادرم نکرد
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
*
من سالهاست در به در روضه توام
داغ تو را به جان و دلم میخرم حسین
در کوچههای سینه زنی سالیان سال
در حسرت هوای حرم میپرم حسین
*
کابوس من شده غم دوری کربلا
در خواب هم ذکر لب من حرم حسین
تا گفتم اسم کرب و بلا را دلم گرفت
مانند خواهری که صدا زد دلم حسین
*
اینجا کجاست؟ خواهرت افتاد از نفس
رحمی نما به سینۀ شعله ورم حسین
.............................
اینجا عجیب بوی فراق تو میرسد
یک دم نگاه کن تو به چشم ترم حسین
جمال حق ز سر تا پاست عباس
به یکتایی قسم یکتاست عباس
اگر چه زاده ام البنین است
ولیکن مادرش زهرا است عباس
تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر بیان شد، ز لب شمشیرم
بگفتا به مشکش که من لاجرم
به دندان گرفته تورا می برم
دو دست من ثمرم بود و پیش پای تو افتاد
خجل ز هدیه ی ناقابلم به پیش تو هستم
ديد در خون تا شه دين پيكر عباس را
زد به سر ، بنهاد بر زانو سر عباس را
دیــــــده بگشا که طبیبت سر بالین آمد
دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
دیده بر هم منه ای سَروِ بخون غلطیده
تــــــــا نگویند حسین داغ برادر دیده
۱۱.۳k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.