نمی داند دل تنها

نمی داند دل تنها،
میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تُنگی،
که نام دیگرش دریاست

تو از کی عاشقی؟
این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید،
مدت هاست ، مدت هاست
دیدگاه ها (۰)

پرم از تو مثل لذت یک جاده از نوازشهای نور خورشیدمثل هیاهوی ع...

هر روزِ منبه ترنم عاشقانه های شورانگیز برای تو می گذرد دوستت...

شده ای شبیه آرزوهایمنوشتن از تو مرا شاعر میکندنام خود را از ...

کاش با من بودیتا تنهایی ام را به شبسکوتم را به شاخه های خیس ...

نمی داند دل تنها، میان جمع هم تنهاستمرا افکنده در تنگی، که ن...

#شهیدانهگر عقل پشت حرف دل "اما" نمی‌ گذاشتتردید پا به خلوت د...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط