دوشلعلتنفسیخاطرماخوشمیکرد

#دوش_لعلت_نفسی_خاطر_ما_خوش_میکرد
دیده میدید جمال تو و دل غش میکرد

روی زیبای تو با ماه یکایک میزد
سر گیسوی تو با باد کشاکش میکرد

سنبل زلف تو هرلحظه پریشان میشد
خاطر خستهٔ عشاق مشوش میکرد

زو هر آن حلقه بر گوشهٔ مه می افتاد
دل مسکین مرا نعل در آتش میکرد

تیر بر سینه‌ام آن غمزهٔ فتان میزد
قصد خون دلم آن عارض مهوش میکرد

از خط و خال و بناگوش و لب و چشم و رخت
هر که یک بوسه طمع داشت غلط شش میکرد

پیش نقش رخ تو دیدهٔ خون ریز عبید
صفحهٔ چهره به خونابه منقش میکرد...
دیدگاه ها (۰)

#بعد_از_تو_سکوت_مرا_خواهد_کشت...

#گم_کرده_ام_دلی_که_برای_تو_می_تپیدشاید که پیش توست،ولی دم نم...

#آخرش_روزی_بهار_خنده‌هامان_می‌رسد ،پس بیا با عشق ، فصل بغضما...

#آن‌_قدر_چشم_به_راه_گذاشتی‌امکه وابسته‌اش شدمانتظارِ تو راآم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط