خوشقلبمن

𝐏𝐀𝐑𝐓:5
#خوش_قلب_من🌸💕
#لئو
نگاه امشب یه دختر برات جور کردم نگاه فقط بهت بگم از اون دخترا نیست ارسلان باهاش کاری نمیکنیا
ارسلان: خیالت راحت
لئو: نگاه میگی خیالت راحت بیشتر دلشوره میگیرم
ارسلان: زهر مار حالا کی میاد
رضا: همین امشب دیگه
ارسلان: اسمش فامیلش رشته اش کجا زندگی میکنه
رضا: دیانا رحیمی ۱۹ ساله از تهران(تند)
ارسلان: چرا انقدر تند گفتی حالا ولش رضا دختر خوشگلیه
رضا: آقا من انقدر دارم نصیحت میکنم کاریش نداری میگی نه خیالت دراحت بعد میگی خوشگله
ارسلان: حالا تو بگو
رضا: اره خوشگله هم دختر خوبیه از این منحرفا هم نیست
ارسلان: اکی حالا چرا تنه میزنی
ارسلان: خب دیگه
رضا: خب به جمالت سوراخ نشی یه وقتی منظور از خب بگو(تیکه کلام خودمه😂😂)
ارسلان: بیا بریم بابا
رضا : اکی خدا حافظ
(فلش بک)به حال
#دیانا
رسیدیم یه خونه خیلی بزرگ خونه نبود کاخ بود خوشگل بود کاشکی من همچین خونه ای داشتم بابا ارسلان منو با رضا راهنمایی کرد بالا تو یه کی از اتاقا رفتیم که تمش مشکی با سفید بود خوشگل بود اتاق خوشم امدم
لئو: دیانا کسی که قراره باهاش در نقش نامزد باشه صبح میاد از اینجا میبرتت خودم بهت سر میزنم نگران نباش خب اسمش ارسلانه ارسلان کاشی
دیانا: خب مگه تو الان میخوای بری رضا
لئو: اره اما قول میدم صبح میام خونه ارسلان ببینمت
دیانا: باش زود میای ها
لئو: زود میام
(پارت میزارم امروز نکشینم قول میدم فعلا بای)
دیدگاه ها (۳)

بچه ها پیج اصلیش فیل شده پیج اولشه فعلا اونجاس لینک پیج اصلی...

درحال تایپ رمان پارت ۶

فقط اخرش😂جررررر قدیمیاصکی نرو لیز میخوری

چه اسید عراقی پیدا کردم😑😂جررررر

رمان بغلی من پارت۱۳۱و۱۳۲و۱۳۳و۱۳۴دیانا: تا نیم ساعت داشتیم با...

رمان بغلی من پارت۱۳۶و۱۳۷و۱۳۸و۱۳۹دیانا: ارسلان اون بچه فقط پن...

رمان بغلی من پارت ۱۲۴و۱۲۵و۱۲۶و۱۲۷و۱۲۸ارسلان: معلومه که میام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط