تو کافه نشسته بودیم به مردمک چشمام

- تو کافه نشسته بودیم ؛ به مردمک چشمام
خیره شد و گفت میخوام یچیز مهم بهت بگم :
جدا از اسم و چهره‌ی زیبا و خوبی ك داری . .
و خیلی آدم عجیبی هستی گفتم : چطور ؟!
گفت : ‹چیزی درونت داری ك نمیتونم درکش
کنم با اینکه شوخ و شادی، مدام میخندی .
گاهی حتّیٰ قهقهه میزنی ولی تهش بیشتر
اوقات یه غمی داری که ازش سر در نمیارم .
تو خود پارادوکس هستی بهم بگو چرا انقدر
غمگینی‌این غم از کجا اومده ؟! ›
گفتم : این غم از کودکی همیشه باهام بوده و
ریشه دار شده، همین گفت : هر چی که هست
من این شخصیت پیچیده‌ی دوست داشتنی
رو دوست دارم .و میخوام تا ابد کنارش بمونم .
چه شاد باشه، چه غمگین .لبخند زدم و گفتم :
غم چیز دوست داشتنی‌ای نیست که بتونی
باهاش کنار بیای، همینطور آدم غمگین !
یک روز ترکم میکنی و میری دنبال شادی .
گفت : ‹ نه اینطور نیست اصلاً فکرش رو هم
نکن، هرگز ! عاقبت یک روز که خیلی شاد و
خوشحال بود ترکم کرد :)!💙'🎼 ›
دیدگاه ها (۰)

‹آدمهای خوب خودشون یه نعمتی هستند ازسوی خدا برای ما.اونها ما...

#استوری_ایران_کنسرت‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌...

با افتخار ایرانیم🤍✨

پست جدید امیر🧡

love Between the Tides²¹ا/ت: مامان میخوام با گوگولی بازی کنی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط