چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه کعبه
چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه کعبه
دل بشکسته را میبرم به خانه کعبه
شکایت میبرم از تو بر خدای تو زان همه بلای تو
تا رسد او به دردم ...
در آن آشفتگی با دلی شکسته تر گریه ها کنم
که در اشک خود غرقه گردم ...
آنجا اگر اشکی چکد بر دیده غم دیده ای
سیلی به پا نماید ...
آن جا اگر آهی کشد دلداده افتاده ای
دود از فلک برآید ...
در آن مدهوشی من از خدا خواهم تورا عاشق کند
عاشق رسوا ...
چو در عاشقی دیدی بلا رو میکنی آن گه تو بر
کعبه ی دل ها ...
چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه کعبه
دل بشکسته را میبرم به خانه ی کعبه
شکایت میبرم از تو بر خدای تو زان همه بلای تو
تا رسد او به دردم ...
در آن آشفتگی با دلی شکسته تر گریه ها کنم
که در اشک خود غرقه گردم ...
دل بشکسته را میبرم به خانه کعبه
شکایت میبرم از تو بر خدای تو زان همه بلای تو
تا رسد او به دردم ...
در آن آشفتگی با دلی شکسته تر گریه ها کنم
که در اشک خود غرقه گردم ...
آنجا اگر اشکی چکد بر دیده غم دیده ای
سیلی به پا نماید ...
آن جا اگر آهی کشد دلداده افتاده ای
دود از فلک برآید ...
در آن مدهوشی من از خدا خواهم تورا عاشق کند
عاشق رسوا ...
چو در عاشقی دیدی بلا رو میکنی آن گه تو بر
کعبه ی دل ها ...
چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه کعبه
دل بشکسته را میبرم به خانه ی کعبه
شکایت میبرم از تو بر خدای تو زان همه بلای تو
تا رسد او به دردم ...
در آن آشفتگی با دلی شکسته تر گریه ها کنم
که در اشک خود غرقه گردم ...
۳.۱k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.