گفتم :مادردعای تو قوت قلبیه که نمیزاره
گفتم :مادردعای تو قوت قلبیه که نمیزاره
ازهیچی بترسم حتی اگه ازپسش برنیام
اصلا دعای تو نور شده توقلبم به
تاریکی نزدیک شم
گفتم مادر این نور ازقلبم نگیریا
گفت مگه میشه به خورشید بگی نتاب
وقتی کارش تابیدنه ،حالا هرچیزی هم عوض شه، اون بازم خورشیده؛خندید، خندش عین برف نشست روموهام🌸
ازهیچی بترسم حتی اگه ازپسش برنیام
اصلا دعای تو نور شده توقلبم به
تاریکی نزدیک شم
گفتم مادر این نور ازقلبم نگیریا
گفت مگه میشه به خورشید بگی نتاب
وقتی کارش تابیدنه ،حالا هرچیزی هم عوض شه، اون بازم خورشیده؛خندید، خندش عین برف نشست روموهام🌸
۸.۲k
۱۵ مرداد ۱۴۰۱