جمع آب و آتشم و خا و باد

جمع آب و آتشيم و خاك و باد
 اين بناي خانه ي ويران ماست

نور را ماني ، كه اندر لانه ها
روز باران هر نم طوفان ماست

احتياج اين كاسه دريوزگي
كوزه آب و تغار و نان ماست

آبروي مابه صددر ريخته است
لقمه ناني كه در انبان ماست

جز به اشك توبه نتوان پاك كرد
لكه ننگي كه بر دامان ماست

ميزبان را نيز با خود مي برد
مهلت عمري كه خد مهمان ماست
شهریار
دیدگاه ها (۱)

اونجا که داریوش میگه:“گریه نمی‌کنم، نروآه نمی‌کشم، بشینحرف ن...

آنهایی که عمیق عشق میورزندهیچگاه "پیر" نمیشوند ...ممکن است ب...

زندگی ذره کاهیست ، که کوهش کردیمزندگی نام نکویی ست که خارش ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط