تو تنها خواسته من هستی!
تو تنها خواسته من هستی!
نمي دانم چگونه به سمت من آمدی و چگونه به سوی تو آمدم!
تو همچون شب عاشقی گرم و پر حرارتی!
عمرم از آن زمان آغاز شد که تو بر در خانهم کوبیدی!
هنگاميکه در بين دستان تو بودم قلبم پراحساسترين کلمات را آموخت.
چقدر خوشبختم ک تورو دارم؛
ای جانم فدای تو!
تو آن آتش عشقي که وجود من به آن احتياج دارد!
تو آن شادی هستی که باعث زائل شدن تمامي غم ها میشود!
بگو
چگونه مي توانم خود را از اشتياق و غم این عشق نجات دهم
به من بگو چه کنم حالآنکه به اين عشق معتاد شدهام!
به من بگو چاره کار چيست که دیگر شوقم به تو به مرز جنون رسيده
تو ازکجا و چطور به سراغ من آمدی و چگونه تمام هستی ام را احیا کردی؟
مگر نمیگوينـــد که هر آدمی يک بار عاشـــق ميشود ؟
چرا هربار که از کنـــارم ميگذری نفست ميکشـــم باز ؟
چرا هربار که ميخنـــدی در آغوشت در به در ميشـــوم باز ؟
چرا هر بار که تنت را کشف ميکنـــم تکههای لبــاسم بال درمی آورنــد باز ؟
گل قشنگــم
برای ستــايش تو بهشت جای حقيـــری ست
با همين دستهای بيقـــرار به خدا ميـــرسانمت
آرام جان من❤
آنقدر دوستت دارم❤
که گاهی از وحشت به لرزه میافتم!
زندگی من دیگر چیزی به جز تو نیست.
خود من هم دیگر چیزی به جز خود تو نیستم.
چهره ات تمام زندگی مرا در آینهی واقعیت منعکس میکند.
و این واقعیت آن قدر عظیم است که به افسانه می ماند!
تو را دوست دارم، و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته میکند.
همهی شادیهایم در یک لبخند تو خلاصه میشود و کافی است که تو قیافه ناشادی بگیری تا من همهی شادیها وخوشبختیهای دنیا را در خطوط درهم فشردهی آن چهرهای که خدا میداند چقدر دوستش میدارم گم کنم.
محبوبِ من
در آغوشم زندگی کن! آینده از آنِ ماست،
دیروز دوستت داشتم،
امروز دوستت دارم
فردا و فردا های دیگر
دوستت خواهم داشت ،این دل به فدای بودنت
تصدقت بشوم یار جان، که بودنت امنیت است و نبودنت سراسر اضطراب!
نفس، نفس ماندن است و پا، پای ایستادن!
میبینی؟
آلوده شده ایم به هم آمیخته شده ایم
به قداست واژه ای به نام "عشـــــق"!
سایه ات از سر ما کم نشود حضرتِ جان🌸❤
#سایهاتازسرماکمنشودحضرتجان
#عاشقانه
#خاصترین
نمي دانم چگونه به سمت من آمدی و چگونه به سوی تو آمدم!
تو همچون شب عاشقی گرم و پر حرارتی!
عمرم از آن زمان آغاز شد که تو بر در خانهم کوبیدی!
هنگاميکه در بين دستان تو بودم قلبم پراحساسترين کلمات را آموخت.
چقدر خوشبختم ک تورو دارم؛
ای جانم فدای تو!
تو آن آتش عشقي که وجود من به آن احتياج دارد!
تو آن شادی هستی که باعث زائل شدن تمامي غم ها میشود!
بگو
چگونه مي توانم خود را از اشتياق و غم این عشق نجات دهم
به من بگو چه کنم حالآنکه به اين عشق معتاد شدهام!
به من بگو چاره کار چيست که دیگر شوقم به تو به مرز جنون رسيده
تو ازکجا و چطور به سراغ من آمدی و چگونه تمام هستی ام را احیا کردی؟
مگر نمیگوينـــد که هر آدمی يک بار عاشـــق ميشود ؟
چرا هربار که از کنـــارم ميگذری نفست ميکشـــم باز ؟
چرا هربار که ميخنـــدی در آغوشت در به در ميشـــوم باز ؟
چرا هر بار که تنت را کشف ميکنـــم تکههای لبــاسم بال درمی آورنــد باز ؟
گل قشنگــم
برای ستــايش تو بهشت جای حقيـــری ست
با همين دستهای بيقـــرار به خدا ميـــرسانمت
آرام جان من❤
آنقدر دوستت دارم❤
که گاهی از وحشت به لرزه میافتم!
زندگی من دیگر چیزی به جز تو نیست.
خود من هم دیگر چیزی به جز خود تو نیستم.
چهره ات تمام زندگی مرا در آینهی واقعیت منعکس میکند.
و این واقعیت آن قدر عظیم است که به افسانه می ماند!
تو را دوست دارم، و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته میکند.
همهی شادیهایم در یک لبخند تو خلاصه میشود و کافی است که تو قیافه ناشادی بگیری تا من همهی شادیها وخوشبختیهای دنیا را در خطوط درهم فشردهی آن چهرهای که خدا میداند چقدر دوستش میدارم گم کنم.
محبوبِ من
در آغوشم زندگی کن! آینده از آنِ ماست،
دیروز دوستت داشتم،
امروز دوستت دارم
فردا و فردا های دیگر
دوستت خواهم داشت ،این دل به فدای بودنت
تصدقت بشوم یار جان، که بودنت امنیت است و نبودنت سراسر اضطراب!
نفس، نفس ماندن است و پا، پای ایستادن!
میبینی؟
آلوده شده ایم به هم آمیخته شده ایم
به قداست واژه ای به نام "عشـــــق"!
سایه ات از سر ما کم نشود حضرتِ جان🌸❤
#سایهاتازسرماکمنشودحضرتجان
#عاشقانه
#خاصترین
۳۱.۰k
۰۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.