دلنوشته های من
🌱🍒بگمانم که من شبی مردم،شبی که گلویم بند بغضی سخت بود.و نفسم بشماره افتاده بود. بگمانم از دست رفتنم را دیدم از بالا ترین قسمت زندگی تا قعر چاهی که درآن افتاده بودم.
بگمانم من خودم را روزی کشتم و سوزاندم و به خاکسترم خیره ماندم. وباد خاکسترم را برد
بگمانم من جا ماندم و نیمی از من رفت.🌱🍒
#دلنوشته_های_من
بگمانم من خودم را روزی کشتم و سوزاندم و به خاکسترم خیره ماندم. وباد خاکسترم را برد
بگمانم من جا ماندم و نیمی از من رفت.🌱🍒
#دلنوشته_های_من
۱۱.۱k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱