آدم باید یک خانه در خیالش داشته باشد

آدم باید یک خانه در خیالش داشته باشد،
یک خانه ی مثلا جنگلی!
که بدانی همیشه سرِ جایش است ، فقط کافی ست چشمانت را ببندی و تمام...
واردش شوی ، برای خودت چای دم کنی با عطرِ هِل و دارچین!
سپس بروی صفحه گردانِ موردِ علاقه ات را انتخاب کنی ،
بگذاری تویِ گرامافونِ گوشه ی سالن تا پخش شود...
پرده ها را کنار بزنی و نور همه جا را روشن کند!
سری به گلدان هایت بزنی ،
بعدش چای ات را برداری بنشینی کنارِ پنجره و خودت را به یک آرامشِ خیلی عمیق دعوت کنی!
آرامشی که برای یک عمر بی حوصلگی کافیست...!
دیدگاه ها (۱)

یک‌نفر بیاد و بهمون بگه:«با درد صبر کن که دوا می‌فرستمت...»ا...

فقط اونجايي که هوشنگ ابتهاج ميگه:"نمی دانم چه می‌خواهم بگویم...

اخرش چ کنیم ؟😕

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط