غروبی که از سرکار برمیگشتم پشت یه ماشینی نوشته بود
غروبی که از سرکار برمیگشتم پشت یه ماشینی نوشته بود..
مبـــر زموی سپیدم گمان به عمــر دراااز،
جوان به حادثه ای پیر میشود گاهی!؟ 🍃✨
چقدر حرف دلهاست..
دیدن بعضی چیزا و جاها و موسیقی ها، جغرافیای دل آدمی را از حال برداشته و
غرق میکند تو باران گذشته و خیس میکند خاطره ها رو!! 🌱
مبـــر زموی سپیدم گمان به عمــر دراااز،
جوان به حادثه ای پیر میشود گاهی!؟ 🍃✨
چقدر حرف دلهاست..
دیدن بعضی چیزا و جاها و موسیقی ها، جغرافیای دل آدمی را از حال برداشته و
غرق میکند تو باران گذشته و خیس میکند خاطره ها رو!! 🌱
- ۳.۳k
- ۱۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط