پارت۲۷
#پارت۲۷
ات: چه ربطی داره من میخوام کمک کنم تهیونگ هم هیچی نمیگه عوضش خوشحال میشه
اجوما: اگه اونجوری میگی پسسسس امممم میتونی ظرفارو بشوری؟
ات: خوبه باشه
رفتم دستکشارو دستم کردم و هدفونمم گزاشتم گوشم و شروع کردم شستن ظرفا
*چند مین بعد*
یعنی ظرف شستن انقدر سختههههه
کلا دو سه تا ظرف بود.
Taehung:
کارام زود تموم شد و منم رفتم چند تا هله هوله خریدم به ات و رفتم خونه.
وقتی رفتم تو دیدم خبری از ات نیست اخه همیشه که میمومدم میپرید بغلم.
رفتم پذیرایی که از اشپزخونه صدای آواز شنیدم. حتما ات تو آشپزخونست
رفتم اونجا که دیدم داره ظرف میشوره و آهنگ میخونه.
صداش خیلی خوب بود. نمیخواستم حواسشو پرت کنم برای همین اروم تکیه دادم به کابینت و تماشاش کردم.
Y/n:
بعد تموم شدن کارم دستکشامو دراوردم و هدفونم رو هم برداشتم.
تهیونگ: اهم اهم
ات: یاااا مسیحححححح قلبممممم
تهیونگ: خسته نباشی چاگیا
ات: کی اومدی؟
تهیونگ: چند دقیقه ای میشه که اومدم. صدات......
ات: خیلی بده نه؟
تهیونگ: نههههه عاشق صدات شدم ات. خیلی خوب میخونی.
ات: یکمی خجالت کشیدم که از گرمی لپام فهمیدم بازم سرخ شدن.
تهیونگ:*خنده* بیا بریم ببین چی خریدم.
با ذوق رفتم پذیرایی و با یه عالمه خوردنی روبه رو شدم.
*چند مین بعد*
بعد از خوردن ده بیست تا شکلات از جام پا شدم که دیدم تهیونگ رو مبل خوابش برده.
روش پتو انداختم و منم کنارش خودمو جا دادم و خوابیدم.
*چند ساعت بعد*
هر دوتامونم واسه بار اماده بودیم و من با لباسم راحت نبودم چون خیلی بلند بود و تهیونگ نمیزاشت عوضش کنم ولی به خاطر تهیونگ امشبو تحمل میکنم.
بعد از اینکه رفتیم بار چشمم به کوک و اون دختره افتاد.
با تهیونگ رفتیم پیششون.
چند مین بعد احساس کردم آرایشم پاک شده برای همین به تهیونگ گفتم و رفتم دست شویی بار
کارم که تموم شد یکی اومد تو........
#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
ات: چه ربطی داره من میخوام کمک کنم تهیونگ هم هیچی نمیگه عوضش خوشحال میشه
اجوما: اگه اونجوری میگی پسسسس امممم میتونی ظرفارو بشوری؟
ات: خوبه باشه
رفتم دستکشارو دستم کردم و هدفونمم گزاشتم گوشم و شروع کردم شستن ظرفا
*چند مین بعد*
یعنی ظرف شستن انقدر سختههههه
کلا دو سه تا ظرف بود.
Taehung:
کارام زود تموم شد و منم رفتم چند تا هله هوله خریدم به ات و رفتم خونه.
وقتی رفتم تو دیدم خبری از ات نیست اخه همیشه که میمومدم میپرید بغلم.
رفتم پذیرایی که از اشپزخونه صدای آواز شنیدم. حتما ات تو آشپزخونست
رفتم اونجا که دیدم داره ظرف میشوره و آهنگ میخونه.
صداش خیلی خوب بود. نمیخواستم حواسشو پرت کنم برای همین اروم تکیه دادم به کابینت و تماشاش کردم.
Y/n:
بعد تموم شدن کارم دستکشامو دراوردم و هدفونم رو هم برداشتم.
تهیونگ: اهم اهم
ات: یاااا مسیحححححح قلبممممم
تهیونگ: خسته نباشی چاگیا
ات: کی اومدی؟
تهیونگ: چند دقیقه ای میشه که اومدم. صدات......
ات: خیلی بده نه؟
تهیونگ: نههههه عاشق صدات شدم ات. خیلی خوب میخونی.
ات: یکمی خجالت کشیدم که از گرمی لپام فهمیدم بازم سرخ شدن.
تهیونگ:*خنده* بیا بریم ببین چی خریدم.
با ذوق رفتم پذیرایی و با یه عالمه خوردنی روبه رو شدم.
*چند مین بعد*
بعد از خوردن ده بیست تا شکلات از جام پا شدم که دیدم تهیونگ رو مبل خوابش برده.
روش پتو انداختم و منم کنارش خودمو جا دادم و خوابیدم.
*چند ساعت بعد*
هر دوتامونم واسه بار اماده بودیم و من با لباسم راحت نبودم چون خیلی بلند بود و تهیونگ نمیزاشت عوضش کنم ولی به خاطر تهیونگ امشبو تحمل میکنم.
بعد از اینکه رفتیم بار چشمم به کوک و اون دختره افتاد.
با تهیونگ رفتیم پیششون.
چند مین بعد احساس کردم آرایشم پاک شده برای همین به تهیونگ گفتم و رفتم دست شویی بار
کارم که تموم شد یکی اومد تو........
#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
۲۳.۶k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.