مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم، با دل های تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالیِ کرمان که باشی می خوری پا بیشتر
رفته ای ، اما گذشتِ عمر تاثیری نداشت
من که دلتنگِ توام امروز، فردا بیشتر
زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر
بغض جانکاه است هنگامِ تماشا بیشتر
هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر
بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم"
خون انگشتم بر آجر حک کنم : ما بیشتر..
#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#عاشقانه
#ویسگون
با همه گرمیم، با دل های تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالیِ کرمان که باشی می خوری پا بیشتر
رفته ای ، اما گذشتِ عمر تاثیری نداشت
من که دلتنگِ توام امروز، فردا بیشتر
زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر
بغض جانکاه است هنگامِ تماشا بیشتر
هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر
بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم"
خون انگشتم بر آجر حک کنم : ما بیشتر..
#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#عاشقانه
#ویسگون
۲۸.۸k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳