حالم انگار مثل وقتیه که مامانم رفته بازار منو نبرده؛
حالم انگار مثل وقتیه که مامانم رفته بازار منو نبرده؛
انگار دندونمو کشیدن و بهم بستنی ندادن؛
انگار برف اومده تا زانو ولی مدرسه ها تعطیل نشدن.
انگار همه دوستام افتادن کلاس Aو من افتادم کلاس B.
انگار نمره نقاشی و تک گرفتم؛
انگار همه اردو رفتن جز من؛
انگار بابام برای همه پیتزا خریده جز من؛
انگار دوباره 8سالمه
انگار دوباره زورم به هیچی نمیرسه:)
انقدر زخمی ؛
انقدر خسته!
انگار دندونمو کشیدن و بهم بستنی ندادن؛
انگار برف اومده تا زانو ولی مدرسه ها تعطیل نشدن.
انگار همه دوستام افتادن کلاس Aو من افتادم کلاس B.
انگار نمره نقاشی و تک گرفتم؛
انگار همه اردو رفتن جز من؛
انگار بابام برای همه پیتزا خریده جز من؛
انگار دوباره 8سالمه
انگار دوباره زورم به هیچی نمیرسه:)
انقدر زخمی ؛
انقدر خسته!
۱.۸k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳