اگر دریابند
اگر دریابند
🔥🌈🔥
این وطن مهد اهوراست، اگر دریابند
خطه ی ایزدِ یکتاست، اگر دریابند
دشت عشق است کزآن بوی محبت خیزد
مِهر در مَهریه ی ماست، اگر دریابند
بلبلِ جانِ جهان چونکه بخواند با عشق
مستِ آهنگِ نکیساست، اگر دریابند
قصه ی پاکیِ عشق از لب شیرین بشنو
عفتش رشکِ زلیخاست اگر دریابند
در دل ما سخن از کینه و خونریزی نیست
خانه ی عشق، همینجاست اگر دریابند
دشتِ ما غمزده ی خونِ سیاووشان است
شاهدش لاله ی صحراست اگر دریابند
مامِ میهن نگرانِ تب و تابِ من و توست
فصلِ مجنونیِ لیلاست اگر دریابند
شعرِ آزادی انسان به لبِ کورش بود
لوحِ او، شعرِ زمان هاست اگر دریابند
مرزبانِ وطنم جانِ هزاران آرش
که کماندارِ کمانهاست اگر دریابند
خانقاهِ دلِ ما میکده ی رندان است
عشق، همواره مهیاست، اگر دریابند
یورشِ تازی و خونریزیِ چنگیز گذشت
این " حماسه" نه " معما"ست اگر دریابند
سیلیِ بابکِ ما خورده به گوشِ تازی
سرخیِ چهره چه زیباست اگر دریابند
عارفان عاشقِ این مرزِ سراسر گُهرَند
شیخ، در معرکه تنهاست، اگر دریابند
ما کجا؟ قدس کجا؟ خاکِ وطن قدسِ من است
بگذر از " چفیه" که رسواست، اگر دریابند
هفتخوان دیدن و چون رستم از آن بگذشتن
پنجه در پنجه ی دنیاست، اگر دریابند
مایه ی وحدتِ ما عشقِ وطن باشد و بس
شورِ این عشق هویداست، اگر دریابند
خیز و شهنامه بخوان مستِ غرورِ ملی
که سرودش چو اوستاست اگر دریابند
آنکه بر تازی و شمشیرِ کجش می تازد
شعرِ فردوسیِ والاست اگر دریابند
زاده ی مِهر بوَد بانوی این دشتِ نجیب
که توانمند و فریباست اگر دریابند
گلِ " امّید" که روییده در این وادیِ سبز
شعرِ آزادیِ فرداست
🔥🌈🔥
این وطن مهد اهوراست، اگر دریابند
خطه ی ایزدِ یکتاست، اگر دریابند
دشت عشق است کزآن بوی محبت خیزد
مِهر در مَهریه ی ماست، اگر دریابند
بلبلِ جانِ جهان چونکه بخواند با عشق
مستِ آهنگِ نکیساست، اگر دریابند
قصه ی پاکیِ عشق از لب شیرین بشنو
عفتش رشکِ زلیخاست اگر دریابند
در دل ما سخن از کینه و خونریزی نیست
خانه ی عشق، همینجاست اگر دریابند
دشتِ ما غمزده ی خونِ سیاووشان است
شاهدش لاله ی صحراست اگر دریابند
مامِ میهن نگرانِ تب و تابِ من و توست
فصلِ مجنونیِ لیلاست اگر دریابند
شعرِ آزادی انسان به لبِ کورش بود
لوحِ او، شعرِ زمان هاست اگر دریابند
مرزبانِ وطنم جانِ هزاران آرش
که کماندارِ کمانهاست اگر دریابند
خانقاهِ دلِ ما میکده ی رندان است
عشق، همواره مهیاست، اگر دریابند
یورشِ تازی و خونریزیِ چنگیز گذشت
این " حماسه" نه " معما"ست اگر دریابند
سیلیِ بابکِ ما خورده به گوشِ تازی
سرخیِ چهره چه زیباست اگر دریابند
عارفان عاشقِ این مرزِ سراسر گُهرَند
شیخ، در معرکه تنهاست، اگر دریابند
ما کجا؟ قدس کجا؟ خاکِ وطن قدسِ من است
بگذر از " چفیه" که رسواست، اگر دریابند
هفتخوان دیدن و چون رستم از آن بگذشتن
پنجه در پنجه ی دنیاست، اگر دریابند
مایه ی وحدتِ ما عشقِ وطن باشد و بس
شورِ این عشق هویداست، اگر دریابند
خیز و شهنامه بخوان مستِ غرورِ ملی
که سرودش چو اوستاست اگر دریابند
آنکه بر تازی و شمشیرِ کجش می تازد
شعرِ فردوسیِ والاست اگر دریابند
زاده ی مِهر بوَد بانوی این دشتِ نجیب
که توانمند و فریباست اگر دریابند
گلِ " امّید" که روییده در این وادیِ سبز
شعرِ آزادیِ فرداست
۳.۰k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.