شلیک کن...
شلیک کن...
آخرین گلوله ی هفت تیرت را
وسطِ پیشانی ام
میانِ اَبرُوانم
زخم بر پیشانی می خواهم
داغ بر دلم زیاد است
به من بگو
چقدر یک نفر می تواند
هرشب
به قلب خودش شلیک کند
و صبح دوباره
دوست داشتنت را از سر گیرد...؟
آخرین گلوله ی هفت تیرت را
وسطِ پیشانی ام
میانِ اَبرُوانم
زخم بر پیشانی می خواهم
داغ بر دلم زیاد است
به من بگو
چقدر یک نفر می تواند
هرشب
به قلب خودش شلیک کند
و صبح دوباره
دوست داشتنت را از سر گیرد...؟
۴۶.۷k
۰۲ آذر ۱۴۰۳