ما دیگه اون نوجوونای قدیم نیستیم

ما دیگه اون نوجوونای قدیم نیستیم
که با شنیدن سینوس کسینوس
خندمون بگیره،
بزرگ شدیم،نه؟
بچه کوچیکا بهمون میگن خاله،عمو..
قدمون چند هوا بلندتر شده،
دیگه دستمون به کابینت بلندای آشپزخونه میرسه
و پامون به گاز و کلاچ...
بعضیامون انقدر بزرگ شدن رفتن پی سیگار،
بعضیامونم نه،دیدن غم و غصه شون
دود کردنی نیست،نشستن خوردنش!
ما دیگه روزای برفی لیز نمیخوریم،
نه که زمینِ یخ زده لیز نباشه ها،
فقط یاد گرفتیم باید با احتیاط قدم برداریم
که با مخ نریم تو زمین...
قلبامون چی شد راستی؟؟
بعضیامون دل شکستن،
خیلیامون دل شکستن،
بعضیامون دل باخته و بعضیامون دل تنگ...
ما خیلی وقته که دیگه بچه نیستیم،
ولی پیر شدیم یا بزرگ ؟؟
اینه که جای بحث داره...
✍︎ "ܝܝܝߺܢ̤ߺࡍ߭ ߊ ߊܦ̇ߺࡉ"
دیدگاه ها (۱۰)

به ما خسته ها همیشه تهمت مغرور بودن میزنن 🪵

یه جاهایی سکوت بهترین جوابِ ولی ایکاش میشد فریاد زد .....

یکی باشه که ،واسش یکی باشی واست یکی باشه ...!متوجه نشدی دوبا...

یجایی خوندم نوشته بودآرزویی که فقط مال یه نفر باشه حتما برآو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط