اون همچی و میدونست!...
اون همچی و میدونست!...
بهش گفته بودم اگه حالم بد باشه بدون اینکه کسی چیزی بدونه میرم و تو خودم میشکنم ، آروم و بی صدا
میدونست نصف شبا دیوونگی و دلتنگیم باهم قاطی میشه و میشینم انقد گریه میکنم تا پلکام از درد بیوفتن رو هم
حتی بیشتر از خودم قلق آروم کردنم و بلد بود و میتونست وسط گریه خنده بشونه رو لبای خشک شده م
نمیدونم چجوری شد اما یه روزی به خودم اومدم و دیدم این آدمِ مرده ای که فقد راه میرفت و از سر اجبار نفس میکشید با بودن یکی کنار خودش احیا شده
مثل یه آدم درمونده ای که وسط برف و یخ بندون میرسه به یه کلبه ی چوبی و میزارنش کنار آتیش شومینه تا کم کم گرم بشه و خون یخ زده ی تو رگاش جریان پیدا کنه
منم یهو به خودم اومدم و دیدم دارم انقد وابسته میشم که کم کم خودم و یادم رفته و حالم فقد به یکی دیگه وابسته س
همچی خوب بود که از یجایی یه فاصله ی لعنتی اومد و جا خوش کرد بین قلبامون که برای هم می تپید
دور شدیم از هم ؛ شایدم دوری کردیم از هم
هرجا هم و دیدیم فرار کردیم که حرفامون بهم گره نخوره هرچند ضربان قلبمون لو میداد که چقدر دلتنگیم و میشد بغض و از عمق چشمامون خوند
نمیدونم یهو چیشد که این همه غم آوار شد رو قلبامون و کم کم شدیم مثل دو تا آدم رهگذر غریبه که برای هم آشنا به نظر میان
اما هر چی بود اون میدونست من از دور شدن میترسم و با رحمی دور شد
شایدم یه روزی برگرده سمتم و تموم کنه این دوری لعنتی و
اما من دیگه از اینکه قلبم و با کسی شریک شم میترسم!
من از این فاصله ها میترسم!...
#کاف_علیزاده
1400/12/18
من دوست دارم این بده ؛ دوریت ازم این قده
که زنده م به زور ؛ یه رویای دور
اینجوری نکن با من ؛ هی دوری نکن با من
این شوخی خوبی نیست ؛ من بی تو میمیرم واقعا
#Ghaf
#Alireza_Talischi
پ.ن : < شایدم دور بودن از همه ی آدما خوبه ؛ اصلا حتما باید یکبار امتحانش کرد! >
به قول رفیقم : مراقب خودتون باشید🙃❤️
بهش گفته بودم اگه حالم بد باشه بدون اینکه کسی چیزی بدونه میرم و تو خودم میشکنم ، آروم و بی صدا
میدونست نصف شبا دیوونگی و دلتنگیم باهم قاطی میشه و میشینم انقد گریه میکنم تا پلکام از درد بیوفتن رو هم
حتی بیشتر از خودم قلق آروم کردنم و بلد بود و میتونست وسط گریه خنده بشونه رو لبای خشک شده م
نمیدونم چجوری شد اما یه روزی به خودم اومدم و دیدم این آدمِ مرده ای که فقد راه میرفت و از سر اجبار نفس میکشید با بودن یکی کنار خودش احیا شده
مثل یه آدم درمونده ای که وسط برف و یخ بندون میرسه به یه کلبه ی چوبی و میزارنش کنار آتیش شومینه تا کم کم گرم بشه و خون یخ زده ی تو رگاش جریان پیدا کنه
منم یهو به خودم اومدم و دیدم دارم انقد وابسته میشم که کم کم خودم و یادم رفته و حالم فقد به یکی دیگه وابسته س
همچی خوب بود که از یجایی یه فاصله ی لعنتی اومد و جا خوش کرد بین قلبامون که برای هم می تپید
دور شدیم از هم ؛ شایدم دوری کردیم از هم
هرجا هم و دیدیم فرار کردیم که حرفامون بهم گره نخوره هرچند ضربان قلبمون لو میداد که چقدر دلتنگیم و میشد بغض و از عمق چشمامون خوند
نمیدونم یهو چیشد که این همه غم آوار شد رو قلبامون و کم کم شدیم مثل دو تا آدم رهگذر غریبه که برای هم آشنا به نظر میان
اما هر چی بود اون میدونست من از دور شدن میترسم و با رحمی دور شد
شایدم یه روزی برگرده سمتم و تموم کنه این دوری لعنتی و
اما من دیگه از اینکه قلبم و با کسی شریک شم میترسم!
من از این فاصله ها میترسم!...
#کاف_علیزاده
1400/12/18
من دوست دارم این بده ؛ دوریت ازم این قده
که زنده م به زور ؛ یه رویای دور
اینجوری نکن با من ؛ هی دوری نکن با من
این شوخی خوبی نیست ؛ من بی تو میمیرم واقعا
#Ghaf
#Alireza_Talischi
پ.ن : < شایدم دور بودن از همه ی آدما خوبه ؛ اصلا حتما باید یکبار امتحانش کرد! >
به قول رفیقم : مراقب خودتون باشید🙃❤️
۵۲.۶k
۱۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.