زندگیه دیگه ...
زندگیه دیگه ...
گاهی خسته ت میکنه
خیلی خسته ت میکنه،
اونقد که دوس داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ
یه مدت بری سراغ خودت؛
هیچ کاری نکنی، هیچکیو نبینی،
با هیچکی حرف نزنی، حتی نفسم نکشی.
اما مشکل اینجاست
بعد که برمیگردی
میبینی یه نفر خودکارو از لای کتابِ زندگیت بیرون کشیده
و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی.
گم میشی ..
و هیچی توو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی...
پ.ن
به قدری غم توو وجودم لایه لایه شده که کافیه یکی بهم بگه هِی تو.. میزنم زیر گریه و از هم می پاشم. لایه لایه از هم می پاشم....
میفهمی جایی توی دلش نداری، ولی نمیشه کنارش بذاری..!
گاهی خسته ت میکنه
خیلی خسته ت میکنه،
اونقد که دوس داری خودکارتو بذاری لای صفحات زندگیت وُ
یه مدت بری سراغ خودت؛
هیچ کاری نکنی، هیچکیو نبینی،
با هیچکی حرف نزنی، حتی نفسم نکشی.
اما مشکل اینجاست
بعد که برمیگردی
میبینی یه نفر خودکارو از لای کتابِ زندگیت بیرون کشیده
و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی.
گم میشی ..
و هیچی توو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی...
پ.ن
به قدری غم توو وجودم لایه لایه شده که کافیه یکی بهم بگه هِی تو.. میزنم زیر گریه و از هم می پاشم. لایه لایه از هم می پاشم....
میفهمی جایی توی دلش نداری، ولی نمیشه کنارش بذاری..!
۳۴.۰k
۱۵ آبان ۱۴۰۲