عاشقانه های شبنم

میان دفترم برگ خزان دارم نمی فهمی
به چشمم بعدتو اشک روان دارم نمی فهمی
هنوز اینجا کسی با یاد تو شبها نمیخوابد
درون سینه ام درد گران دارم نمی فهمی
برایت می نویسم تا سحر شعر غریبی را
ز دل‌تنگی تو داغی نهان دارم نمی فهمی
اگر چه نو بهارم، رد نکرده سِن من از سی
ولی از هجر تو قدی کمان دارم نمی فهمی
لبالب از غمم، لبخند پر دردم نمی بینی
دلی پیر و ولی روی جوان دارم نمی فهمی
هوایت آتشی هر شب زند بر جان پر  دردم
و هر شب در دلم آتشفشان دارم نمی فهمی
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط