اما

اما..
مـن شبیه اون کبریت خیسی ام
که با مونده خاکستر میشود.
اما..
با خیس شده حسـرت سوختن
را در دل داشت
تو بگو..
سوختن زیباتربود
یا
حسرت سوختن را در دل داشتن



دلنوشته:«افسون ذاکـری»
دیدگاه ها (۴۱)

تجــربیات مـن... «کم دوست داشتن را‏بلد نبـودم.‏تمام زخم‌های ...

هـــــاوڕێـــــکـــــەم تۆ کەسێکی له دونیابه ڵام دونیایەکی ل...

من افتخار میکنمبه خودمبه پاک بودنمبه بی ریا بودنمبه یک رنگ ب...

<دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی ست!تو مرا باز رساندی به یقین...

گیسو پریشان جاده را کمتر پریشان کنقدری مدارا با دل غمگین آبا...

هوا هنوز بوی رطوبت و اضطراب می‌داد. تهیونگ دستم را محکم گرفت...

هوا هنوز بوی رطوبت و اضطراب می‌داد. تهیونگ دستم را محکم گرفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط