لحظه ای به صدای ترنم باران
#لحظه ای به صدای ترنم باران
و قدم هایی رو به فراموشی
پا به فصلی از بوی خاک
راهی رو به همسو شدن با امواج باد
حس کودکان ای من را به بازی میگرفت
و با خود میبرد کنار کنجی از عاطفه
به دستانی که نرم و لطیف بود
و شباهت عجیبی به دست پینه بسته ای آشنا
ماه نبود ستاره نبود اما باران بود
سکوت مرده در زیر نعره های باران
دیوار کناری مان از محبت
حصارمان میکرد
و چه خوابی رفتم به بلندای کاج
عمیق چون رویا
ظریف چون تنهایی...
#هنری
و قدم هایی رو به فراموشی
پا به فصلی از بوی خاک
راهی رو به همسو شدن با امواج باد
حس کودکان ای من را به بازی میگرفت
و با خود میبرد کنار کنجی از عاطفه
به دستانی که نرم و لطیف بود
و شباهت عجیبی به دست پینه بسته ای آشنا
ماه نبود ستاره نبود اما باران بود
سکوت مرده در زیر نعره های باران
دیوار کناری مان از محبت
حصارمان میکرد
و چه خوابی رفتم به بلندای کاج
عمیق چون رویا
ظریف چون تنهایی...
#هنری
۴.۷k
۰۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.