چهارباغ و سکوت و غمِ قدم زدنم
چهارباغ و سکوت و غمِ قدم زدنم
گرفته بود هوا، خواستم قدم بزنم
#خیال_داشتنت_را_چنان_بغل_کردم
#که_مانده_عطر_تنت_در_ضمیر_پیرهنم
وزید خلوت غربت درون نقش جهان
مدام فکر عبور از حضور خویشتنم
از این ستون که نشد تا به آن ستون فرجی
خرابهایست به روی چهلستون بدنم
چرا نمیبری از این جهان حضور مرا
منی که مظهر تندیس نعش بیکفنم
سیوسه پل به امیدت گذشتم و آخر
نگفته حرف دلم را تمامی سخنم
هزار قاصدک لال بی نفَس مُردند
گرفته راه گلو تا دریچهٔ دهنم
#دلتنگی#بهار
گرفته بود هوا، خواستم قدم بزنم
#خیال_داشتنت_را_چنان_بغل_کردم
#که_مانده_عطر_تنت_در_ضمیر_پیرهنم
وزید خلوت غربت درون نقش جهان
مدام فکر عبور از حضور خویشتنم
از این ستون که نشد تا به آن ستون فرجی
خرابهایست به روی چهلستون بدنم
چرا نمیبری از این جهان حضور مرا
منی که مظهر تندیس نعش بیکفنم
سیوسه پل به امیدت گذشتم و آخر
نگفته حرف دلم را تمامی سخنم
هزار قاصدک لال بی نفَس مُردند
گرفته راه گلو تا دریچهٔ دهنم
#دلتنگی#بهار
۱۱.۰k
۲۹ خرداد ۱۴۰۳