سلام بابای مهربانم ،،بازم مثل همیشه دلتنگت شدم🥀🥀 ،،اما ام
سلام بابای مهربانم ،،بازم مثل همیشه دلتنگت شدم🥀🥀 ،،اما امشب برای تو آوازی می خوانم ،آوازی می خوانم برای غربت چشمهای تو برای تو،که تنها مسافر این دل تنهای من بودی ،اما یک روز برگ ریز پاییز میان خش خش برگها،میان هق هق حرفهام پر کشیدی تنهای تنها رفتی ،،،...😭😭😭
و مرا تنها گذاشتی ، و من از تو می خوانم ...من تنها آواز میخوانم برایت ،هرشب آواز تلخ ام را با زمزمه ی باد گوش کن هر کجا باشی 😔🖤🥀🥀🥀
برای پدرم که دیگر حضورش را احساس نخواهم کرد 😭🥀🖤
به راستی که چه زود دیر میشود.،،
تا بی نهایت دوستت دارم بابایی🖤🥀😭🙏🏼
و مرا تنها گذاشتی ، و من از تو می خوانم ...من تنها آواز میخوانم برایت ،هرشب آواز تلخ ام را با زمزمه ی باد گوش کن هر کجا باشی 😔🖤🥀🥀🥀
برای پدرم که دیگر حضورش را احساس نخواهم کرد 😭🥀🖤
به راستی که چه زود دیر میشود.،،
تا بی نهایت دوستت دارم بابایی🖤🥀😭🙏🏼
۲۷.۴k
۲۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.