نذری برای مریض

سال‌ها توی صف نذری دیده بودم افرادی خواهش می‌کنند که آقا ما مریض داریم اگه میشه یه غذای نذری اضافه برای مریض بدید

همیشه دلم آشوب میشد از این التماس
راستش خاک به دهانم اما بدم می‌آمد
می‌گفتم خب اگر تبرک است همین غذا را ببرید با هم نصف کنید

این شب‌ها که بستری هستم اما راستش هر وقت غذای نذری برایم می‌آمد یک حسی داشتم که این غذا برای من نیست
پریشب به محمدحسین گفتم: عزیز! حتما موقع غذا گرفتن بگو برای مریض می‌خواهم و غذای اضافی بگیر. از او انکار که رویم نمی‌شود و همه همین حرفها را می‌زنند و کسی باور نمی‌کند و از من اصرار
دیشب که دیدم غذای اضافه آورده پرسیدم گفتی برای مریض؟
گفت: آره بابا گفتم. قسم هم خوردم که دروغ نمی‌گویم و طرف خادم هیات بهم غذای اضافه داد.

تصور اینکه دل خادم امام حسین علیه السلام برای این آدم در بستر سوخته باشد جگرم را آتش زد و تمام شام دیشب را تا امروز که غروب است بارانی ام


حسین جان
چه چیزها که در بساط تو ما ندیدیم و نچشیدیم
حسین جان
خیلی به تو محتاجیم...
دیدگاه ها (۰)

یکی دو سالی احتمالا کار داشته باشد کنار آمدن با این وضعیت یک...

غم این ویدئو...

پناه بر خدا از شر مؤمن نسب ها و پایداری ها

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط