خوشا آن حالت مستی که با ما عهد می بستی
خوشا آن حالت مستی که با ما عهد میبستی
مرا مستانه میگفتی که ما را خویش و فرزندی
پیاپی باده میدادی به صد لطف و به صد شادی
که گیر این جام بیخویشی که باخویشی و هشمندی
مولانای جان _دیوان شمس
.
پ.ن:میخوام تو حرف بزنی من فقط بشنوم
شده وقتی یکی حرف میزنه دلت نخواد صداش قطع بشه تا خودصبح حرف بزنه؟
.
مرا مستانه میگفتی که ما را خویش و فرزندی
پیاپی باده میدادی به صد لطف و به صد شادی
که گیر این جام بیخویشی که باخویشی و هشمندی
مولانای جان _دیوان شمس
.
پ.ن:میخوام تو حرف بزنی من فقط بشنوم
شده وقتی یکی حرف میزنه دلت نخواد صداش قطع بشه تا خودصبح حرف بزنه؟
.
۷.۵k
۰۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.