🍁واهمه🍁
دیشب همه اَش ثانیه بر دار کشیدم
دلتنگِ خودم بودم و سیگار کشیدم
با مشت زدم بر سرش وباز تپش کرد
با این روش از قلبِ خودم کارکشیدم
یک دفعه کبوتر شدم و بال گشوده
تا صبح زمان نامه به منقار کشیدم
یک باره شدم مورچه ، از روزن ذهنم
تا کلبه ی ویران غزل بار کشیدم
گنجشک شدم، لقمه ی چربی که به سختی
خود را بدر از معده ی یک مارکشیدم
با ناخنِ سرما زده ام ، یک زنِ عریان
روی تنه ی نرم سپیدار کشیدم
تا اینکه مهندس شدم و بر رُخِ کاغذ
بینِ خود و یک واهمه دیوار کشیدم
دلتنگِ خودم بودم و سیگار کشیدم
با مشت زدم بر سرش وباز تپش کرد
با این روش از قلبِ خودم کارکشیدم
یک دفعه کبوتر شدم و بال گشوده
تا صبح زمان نامه به منقار کشیدم
یک باره شدم مورچه ، از روزن ذهنم
تا کلبه ی ویران غزل بار کشیدم
گنجشک شدم، لقمه ی چربی که به سختی
خود را بدر از معده ی یک مارکشیدم
با ناخنِ سرما زده ام ، یک زنِ عریان
روی تنه ی نرم سپیدار کشیدم
تا اینکه مهندس شدم و بر رُخِ کاغذ
بینِ خود و یک واهمه دیوار کشیدم
۸.۳k
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.