🍁گناه عشق🍁
ما متهم به اتهام عاشق شدن شدیم
حبسی که میکشیم کمی عادلانه نیست
این زندگی که به تقدیر ما رقم زده
تیری ست رهگذر که قصدش کمانه نیست
از عالم و آدم که دعوی عشق میکنند
دیدم که یک به صد از آن عادلانه نیست
با پای خسته و لنگان دویدن آسان است
در منظر کسی که خزیدن بهانه نیست
باید که رها کنم این روح خسته از تنم
آنجا روم که می هست ولی خانه نیست
قاف ام که گذر کرده ام از دام زمان
بر قله ای نشسته ام که عاشقانه نیست
حبسی که میکشیم کمی عادلانه نیست
این زندگی که به تقدیر ما رقم زده
تیری ست رهگذر که قصدش کمانه نیست
از عالم و آدم که دعوی عشق میکنند
دیدم که یک به صد از آن عادلانه نیست
با پای خسته و لنگان دویدن آسان است
در منظر کسی که خزیدن بهانه نیست
باید که رها کنم این روح خسته از تنم
آنجا روم که می هست ولی خانه نیست
قاف ام که گذر کرده ام از دام زمان
بر قله ای نشسته ام که عاشقانه نیست
۱۱.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.