دلدریاست

#دل_دریاست
دریا
پیش آسمان دلش باران
باران
تا دامنش نشسته
شالیزار

شالیزار
سیراب از عطش
چتر آفتاب به سر کرده
ده
به نفس زدن افتاده
پیش وسعت شالیزار

باران به شالیزار
دوباره ابر می شود
اما من، دوباره ده ساله نمی‌شوم...
دیدگاه ها (۳)

#ز_هجرت_مے_ڪشم_بار_جهانی ڪه گویے من جهانے ...

#تقدير_من_اين_نيست_كه_در_خواب_بميرميا خاطره باشم تهِ يك قاب ...

#شهادت_یعنی_عزت_ایمان_تمام_خوبیها_و_در_یک_کلمه_رسیدن_به_حق_ت...

*تشنه ی بوی گلم، #روسری_ات_را_بتکان_نازنین ،، چارقدِ آذری ا...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۴(گوينده :میتسوری :)صدای گیتار؟ ...

٬٬روی نیمکت پارک نشسته بود و کلاغ ها رو میشمرد تا بیاد بهشون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط