از یک جایی به بعد آدم
از یک جایی به بعد آدم
یک آدم دیگری می شود انگار
یعنی بعضی اتفاق ها هستند که از آدم
آدم دیگری می سازند
سر که بر می گردانم
به همین یکی دو سال آخری که نگاه می کنم
می بینم چقدر تغییر کرده ام
چقدر از خودِ قبلی ام فاصله گرفته ام
نه اینکه کلأ آدم دیگری شده باشم،نه
اما گاهی بعضی از اتفاق ها هستند
بعضی از جریان ها هستند
که راه و روش زندگی آدم را
به مسیری که هیچ وقت
فکرش را هم نمی کرد،تغییر می دهند
کسی هم شاید این میان مقصر نباشد
یعنی من که همیشه این جور تغییرها را میگذارم
پای تقدیری که...
همیشه صلاح اش را از خدا خواسته ام
اما خب،هنوز هم دلم برای همان من قبلی
که من تر بود تنگ شده
یک آدم دیگری می شود انگار
یعنی بعضی اتفاق ها هستند که از آدم
آدم دیگری می سازند
سر که بر می گردانم
به همین یکی دو سال آخری که نگاه می کنم
می بینم چقدر تغییر کرده ام
چقدر از خودِ قبلی ام فاصله گرفته ام
نه اینکه کلأ آدم دیگری شده باشم،نه
اما گاهی بعضی از اتفاق ها هستند
بعضی از جریان ها هستند
که راه و روش زندگی آدم را
به مسیری که هیچ وقت
فکرش را هم نمی کرد،تغییر می دهند
کسی هم شاید این میان مقصر نباشد
یعنی من که همیشه این جور تغییرها را میگذارم
پای تقدیری که...
همیشه صلاح اش را از خدا خواسته ام
اما خب،هنوز هم دلم برای همان من قبلی
که من تر بود تنگ شده
۱۲.۷k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.