و به هنگامی که به چشمانت نگاه میکنم هیچ چیز نمیبینم و ا

و به هنگامی که به چشمانت نگاه میکنم هیچ چیز نمیبینم ، و این زیر پایَم را خالی میکند..
گویا از پرتگاهِ احساسات صادقانه‌ام با دستان تو پرتاب میشَوَم ، و در آن لحظات هیچ چیزی نمیتواند مانع سوزش چشمانم شود
و دردناک تر از ان تنها این است که تو با وجود دیدن چشمانی که درماندگی و استیصال را فریاد میزنند هیچ کاری از پیش نمیبری همان چشمانی که زمان درازی را در وصفش به سر میبردی...
دیدگاه ها (۰)

تو نمی خواهی عزیزت بشوم، زور که نیست؛یا نگاهم بکند چشم تو مج...

شروین میدونست.دخترا و پسرای عزیزم ازتون خواهش میکنم از خونه ...

مگسی را کُشتم..نه به این جرم که حیوان پلیدی‌ست بد استو نه چو...

من اگر دل بدهمدل نشِکَستن بلدی ؟.تا ابد مالِ تو باشمتو نرفتن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط