بی مقدمه گفتی دوستت دارم

بی مقدمه گفتی: «دوستت دارم!»

و من بودنت را تجسم کردم

دستانت را گرفتم

به آغوشت کشیدم

و سبز شدن احساسم را

از لابه لای دریچه‌های قلبمان،

به تماشا نشستم…

بی‌مقدمه دوستت دارمت را شنیدم

و فاصله‌ها را نادیده گرفتم

حس کردمت، درست کنار خودم

کنار معصومیت واژه‌هایم

و مگر عشق چیزی جز این می‌تواند باشد؟
.
.

دلم دوست داشتنت را
حمل می‌کند..
چون شمعی که شب را
چون صبحی که روشنایی را.....
دیدگاه ها (۰)

چراغ باران بشدت می‌درخشیدبه انتظار در باران آویزان شدیمبا ان...

یه زمانی نمک میخوردننمکدونو میشکستنالان نمک می خورنبعد می پا...

تولدت مبارک بهترین دوست منبزرگ ترین منتقد منقوی ترین پشتیبان...

دوستان عزیزمم عید همتون مبارک امید وارم سال خوب و خوشی رو ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط