عاشقِ کبوتر بود !
عاشقِ کبوتر بود !
می گفت ...
پرندهای "وفادار"تر از آن نیست ...
رهایش که می کنی هرجا برود...
خیالت راحت است که برمیگردد ...
فقط دو روز حواسش پرت شد...
فقط دو روز فراموششان کرد...
همهشان رفتند ...
همهشان گم شدند !
او دانه میریخت اما دیر بود ...
هیچ کدامشان برنگشتند !
مشکل اینجاست...
ما یادمان رفته ...
هیچ تعهدی یکطرفه نیست !
وفادار ترین کبوتر هم، برایِ ماندنش؛
دانه میخواهد ...
"توجه" میخواهد...
"عشق" میخواهد ...
هیچ کبوتری ، ناچار به ماندن نیست ...
هیچ کبوتری
می گفت ...
پرندهای "وفادار"تر از آن نیست ...
رهایش که می کنی هرجا برود...
خیالت راحت است که برمیگردد ...
فقط دو روز حواسش پرت شد...
فقط دو روز فراموششان کرد...
همهشان رفتند ...
همهشان گم شدند !
او دانه میریخت اما دیر بود ...
هیچ کدامشان برنگشتند !
مشکل اینجاست...
ما یادمان رفته ...
هیچ تعهدی یکطرفه نیست !
وفادار ترین کبوتر هم، برایِ ماندنش؛
دانه میخواهد ...
"توجه" میخواهد...
"عشق" میخواهد ...
هیچ کبوتری ، ناچار به ماندن نیست ...
هیچ کبوتری
۱۱.۶k
۱۸ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.