سوگون هنوز بیدار نشدن
سوگون : هنوز بیدار نشدن ؟
🐱: نه هنوز ...آه صبر کن ، چن !نوشته اِنگ!
سوگون : یعنی چی آخه ...خیلی نامردین، چن ازت ناراحتم
🐱: زنگ میزنه چن
سوگون : چِن آه
🦕: الو!
سوگون : چِن آه
🦕: اِنگ ؟(خودمونی حرف زد چون فکر کرد شیومین )
سوگون :هی ، منم سوگون هیونگ
🦕: آه سوگون هیونگ ، سلام هیونگ!
سوگون : داشتی میخوابیدی؟
🦕: نه نه ، دارم غذا میخورم ~~
سوگون : من واقعا ازتون دلخورم ، یادتون نمیاد وقتی تو سانگام دبیو کردین ، هیونگ اومد دیدنتون ؟
🦕: تو سانگام...؟
سوگون : روی استیج منو دیدن ، بعد توی اتاق انتظار براتون بستنی خریدم !
🦕: آه هیونگ !منطورت ۲۰۱۳ عه ؟
سوگون : آره همونه...!
🐱: نه هنوز ...آه صبر کن ، چن !نوشته اِنگ!
سوگون : یعنی چی آخه ...خیلی نامردین، چن ازت ناراحتم
🐱: زنگ میزنه چن
سوگون : چِن آه
🦕: الو!
سوگون : چِن آه
🦕: اِنگ ؟(خودمونی حرف زد چون فکر کرد شیومین )
سوگون :هی ، منم سوگون هیونگ
🦕: آه سوگون هیونگ ، سلام هیونگ!
سوگون : داشتی میخوابیدی؟
🦕: نه نه ، دارم غذا میخورم ~~
سوگون : من واقعا ازتون دلخورم ، یادتون نمیاد وقتی تو سانگام دبیو کردین ، هیونگ اومد دیدنتون ؟
🦕: تو سانگام...؟
سوگون : روی استیج منو دیدن ، بعد توی اتاق انتظار براتون بستنی خریدم !
🦕: آه هیونگ !منطورت ۲۰۱۳ عه ؟
سوگون : آره همونه...!
- ۴.۶k
- ۲۵ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط